بازار های مالی جهانی همه روزه ملیاردها دلار گردش مالی دارند. در این بازارها مجموعه های متفاوتی برای خرید و فروش موجود هستند از خرید نسبتا ساده یک سهام گرفته تا تجارت موجودات عجیب و غریب مانند پرپروانه ها.این مقاله شما روبا بازار های مالی ، اصطلاحات رایج مالی،نحوه سرمایه گذاری و کار در بورس اوراق بهادار و تاریخچه آن آشنا می کند.علاوه بر این کتاب معتبر و مفیدی برای راهنمایی علاقه مندان به بورس معرفی کردیم.
مفهوم بازار های مالی :
بازار مالی بازاری است که در آن دارایی های نامشهود مانند اوراق بهادار معامله می شوند. شرکت هایی که می خواهند وجوه مورد نیازشان را تامین یا وجوه مازادشان را سرمایه گذاری کنند باید وارد بازارهای مالی شوند.
بازار مالی مکانیسمی برای تلاقی دادن خریداران و فروشندگان دارایی های مالی است.همچنین موضوع بسیار مهم در بازار های مالی مانند بازار پول،سرمایه،ارز وجود ثبات مالی در این بازارها می باشد بطوری که در تمام کشورها به دنبال طراحی ابزارها و شاخص هایی برای بررسی و ارزیابی ثبات مالی و عدم وجود نشانه های بحران مالی هستند.
بازار پول:
بخشی از بازار های مالی است که شامل ابزارهای مالی،تاریخ سررسید یا ازخریدی که در زمان صدور یک سال یا کمتر باشد.این بازارها عمدتا بازارهای عمده فروشی اند.این بازار را می توان بازار ابزار مالی کوتاه مدت با ویژگی ریسک پایین،بازده مورد انتظار کم و قابلیت نقدشوندگی بالا نام برد.همچنین شرکت ها برای تامین مالی کوتاه مدت باید به بازارهای پول مراجعه کنند.
بازار سرمایه:
از جمله مهم ترین بازارهای مالی در تمام کشورها اعم از توسعه یافته و در حال توسعه می توان به بازار سرمایه در این کشورها نام برد.بازار سرمایه که مهم ترین منبع تامین مالی بلندمدت است،به نظام و مکان مشخصی اطلاق می شود که در آن نیازهای میان مدت و بلندمدت مالی بنگاه های اقتصادی تامین می گردد.ابزارهای تامین مالی از قبیل سهام، سهام ممتاز،اوراق قرضه و اوراق تبدیل پذیر از ابزارهای بازار سرمایه های جامع محسوب می شوند.
در واقع بازار سرمایه(بورس)مکان های مرکزی معاملاتی هستند که در آن ابزارهای مالی معامله می شوند.بازار سرمایه نقش مهم تری در گردآوری منابع پس اندازی و تامین نیازهای سرمایه گذاری واحدهای تولیدی دارند.بازار سرمایه نسبت به بازار پول گسترده تر است و از تنوع ابزاری بیشتری نیز برخوردار است.بازار سرمایه پلی است که پس انداز واحدهای اقتصادی دارای مازاد را به واحدهای سرمایه گذاری که به آن نیاز دارند انتقال می دهد.بنابراین بازار سرمایه،واحدهای پس اندازی و سرمایه گذاران را با یکدیگر ارتباط می دهد.
در مقابل یک بازار فرابورس معمولا جایی است که ابزارهای مالی ثبت نشده در بورس معامله می شود.
بازار اولیه:
بازار اولیه محل فعالیت شرکتهایی است که سهام خود را برای اولین باز در معرض فروش قرار داده اند.در این بازار شرکتها به طور مستقیم سرمایه موردنیاز خود را از طریق فروش سهام به مردم تامین می کنند که این کار در قالب پذیره نویسی صورت می گیرد. منتشر کننده اوراق بهادار در این بازار اقدام به فروش این اوراق می کند تا وجوه مورد نیاز را تامین نماید.
بازار ثانویه:
در این بازار اوراق بهاداری که قبلا منتشر شده مورد خرید و فروش قرار می گیرد.در این بازار،سرمایه گذاران این امکان را پیدا می کنند که علاوه بر تجدید نظر در اوراق خریداری شده،با خرید و فروش دوباره یا چند باره سهام مورد نظر،تعداد آن را کاهش و یا افزایش دهند و یا این که اوراق دیگری در سهم دیگری تهیه کنند.وجود این بازار مشارکت کنندگان را مطمئن می سازد که می توانند اوراق بهادار خود را به راحتی بفروش برسانند و مشکلی از نظر تبدیل به نقد کردن داراییهای مالی شان نداشته باشند.
بازارهای مالی چه فوایدی دارند:
- روابط متقابل خریدار و فروشنده در بازار مالی،قیمت دارایی مبادله شده را تعیین می کند.
- بازارهای مالی،مکانیسمی برای سرمایه گذاری فراهم می کنند تا در هر زمان دلخواه بتوانند دارایی مالی را به فروش برسانند.
- بازارهای مالی موجب کاهش هزینه معاملات می شوند.معاملات دو نوع هزینه دارند: هزینه جستجو و هزینه اطلاعات.هزینه جستجو بیانگر هزینه های آشکار مثل هزینه درج آگهی،خرید یا فروش می باشد و هزینه اطلاعات هزینه های مربوط به برآورد ویژگی های سرمایه گذاری یک دارایی مالی است یعنی مقدار و احتمال وقوع جریان نقدینگی که از یک دارایی مالی انتظار می رود.
در واقع بازارهای مالی مزیت ها و کارکردهای بسیاری دارند که این مزیت ها در کاهش هزینه های بسیاری از تعاملات اقتصادی کاربرد دارند به طور کلی بازارهای مالی به رفع محدودیت های ذاتی پس انداز و سرمایه گذاری که در غیاب موسسات مالی به وجود می آید کمک می کنند.
با توجه به اینکه هر یک از مولفه ها نقش خاصی در ساختار اقتصادی دارند بر اساس رویکرد عملکردی،بازارهای مالی جریان وجوه را در داخل به منظور تامین مالی سرمایه گذاری توسط شرکتها،دولت ها و افراد تسهیل می کنند.موسسات مالی به عنوان بازیگران کلیدی در بازارهای مالی هستند که وظایف خود را انجام می دهند همانطور که عملکرد آنها واسطه گری و در نتیجه تعیین جریان وجوه را انجام می دهند.
تنظیم کننده های مالی نیز نقش نظارت و تنظیم فعالان و شرکت کنندگان در سیستم های مالی دارند.
تفاوت بین سرمایه گذاری و پس انداز چیست؟
اگر مدام از خود می پرسید سرمایه گذاری بهتر است یا پس انداز،پاسخ این سوال به اهداف و وضعیت مالی شما بستگی دارد.
سرمایه گذاری به زبان ساده یعنی هزینه کردن پولی که امروز در اختیار دارید برای بدست آوردن پول بیشتر در آینده.یعنی اختصاص پول به کارهایی که با ایجاد سود خوب در آینده موجب “رشد” آن شود.بر این اساس،هزینه کردن پول برای خرید خانه،شروع یک کسب و کار تجاری یا باز کردن حساب پس انداز به نوعی سرمایه گذاری محسوب می شود.پس انداز در تعریف ساده آن یعنی “سوا کردن” یا کنار گذاشتن پول به صورت نقد برای جلوگیری از خرج شدن آن.شما می توانید پس انداز را در یک حساب بانکی قرار دهید.
سواد مالی مفهومی که هر کسی نیاز به آن دارد برای خواندن مقاله سواد مالی کلیک کنید
برای چه باید پس انداز کنید؟
قبل از آنکه به فکر سرمایه گذاری باشید باید پس انداز کردن را بلد باشید. قبل از شروع سرمایه گذاری برای دو چیز برنامه ریزی کنید:
-
سپرده اضطراری،زمان دغل باز است،آمادگی داشته باشید:
بسیار مهم است که همیشه اندوخته ای را برای زمان اضطرار کنار بگذارید و برای حوادث پیش بینی نشده آماده باشید.باید حداقل سه ماه از هزینه های زندگی خود را پس انداز کنید. این پول به نوعی وثیقه مالی شما خواهد بود.این مهم ترین و اولین کاری است که قبل از اندیشیدن به راه های مختلف برای افزایش دارایی خود باید مورد توجه قرار دهید.
-
پس انداز مداوم،انرژی خود را بالا نگه دارید.
پس از ایجاد یک اندوخته اضطراری، حال باید به این فکر کنید که چقدر از درآمد ماهانه خود را بهتر است پس انداز کنید.
پاسخ این سوال بسته به هزینه های شما متفاوت است اما قاعده کلی این است که ده درصد از درآمد ماهانه پس انداز شود.
پس از آنکه مقداری پس انداز کردید می توانید به راه هایی برای سرمایه گذاری بیندیشید. مدت زمانی که به پس انداز اختصاص می دهید به نوع سرمایه گذاری مورد نظر شما بستگی دارد.برای مثال اگر قصد دارید در یک کار بزرگ مثل مستغلات سرمایه گذاری کنید باید مدت بیشتری پس انداز کنید.
آیا برای سرمایه گذاری آماده هستید؟
برای پاسخ به این سوال لازم است که افق یا مدت سرمایه گذاری خود را مشخص کنید و برای تعیین افق سرمایه گذاری نیز هدف از سرمایه گذاری به شدت متاثر از افق سرمایه گذاری است و این افق نیز با توجه به موضوع و زمان سرمایه گذاری تعیین می شود.برای مثال اگر قصد دارید در چهار سال آینده یک خانه بخرید بهتر است پول خود را تا رسیدن به میزان مطلوب،به جای بازار سهام، در قالب گواهی سپرده سرمایه گذاری یا حساب های بانکی نگهداری کنید تا از نوسانات موجود در آن بازارهای پرخطر دوربمانید.
گزینه های سرمایه گذاری برای کوتاه مدت و بلندمدت:
ابتدا اجازه بدهید بگویم که برای سرمایه گذاری اهداف کوتاه مدت و بلندمدت چه تفاوتهایی دارد:
-
اهداف کوتاه مدت:
اهداف کوتاه مدت اهدافی هستند که می خواهید طی پنج سال آینده به آنها دست یابید. خوشبختانه گزینه های فراوانی برای سرمایه گذاری کوتاه مدت وجود دارد که سود مناسبی را برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت برای شما فراهم می کنند.
اگر فرد محتاطی هستید این سرمایه گذاری ها ایمن تر از سرمایه گذاری های بلندمدت مثل بازار سهام هستند و در کمتر از پنج سال (یا در برخی موارد طی یک سال)به سود می رسند.اگر به دنبال سود حداکثری و ریسک حداقلی هستید،به پیشنهادهای زیر برای سرمایه گذاری کوتاه مدت فکر کنید:
- گواهی سپرده سرمایه گذاری
- اوراق بهادار
- صندوق اوراق قرضه
- وام های خانگی
- حساب بازار پول
- حساب پس انداز
سرمایه گذاری در بازار سهام را به دلیل نوسانات آن جزء گزینه های کوتاه مدت قرار نمی دهیم.
سرمایه گذاری در این بازار بهتر است بخشی از اهداف بلندمدت شما(ده سال یا بیشتر)باشد، با این فرض که پس انداز کافی و منابع درآمدی دیگر برای تامین مخارج زندگی خود دارید.
“مراقب باشید:بازار سهام معمولا دستخوش صعود و سقوط های شدید است.پس سرمایه گذاری در آن یک هدف کوتاه مدت نیست و اگر بخواهید برای کمتر از پنج سال در آن سرمایه گذاری کنید ممکن است متحمل خسارات سنگین شوید.”
-
اهداف میان مدت:
این ها اهدافی هستند که می خواهید طی پنج تا ده سال آینده به آنها برسید.این اهداف پلی بین اهداف کوتاه مدت و اهداف بلندمدت هستند.
در اهداف میان مدت،سرمایه گذاری ها محتاطانه تر از سرمایه گذاری های بلندمدت و ریسک پذیرتر از سرمایه گذاری های کوتاه مدت انجام می گیرد.سرمایه گذاری میان مدت به دنبال توازن بین ریسک و بازده است.
-
اهداف بلندمدت:
در اهداف بلندمدت نمی توانید پول خود را طی ده سال آینده یا بیشتر برداشت کنید.
وقتی موضوع ذهنیت صحیح برای سرمایه گذاری مطرح می شود،شاید بتوان گفت که تعیین اهداف مالی بلندمدت واقع بینانه تر است.چرا که باید به تورم نیز توجه داشت که می تواند ارزش پس اندازهای نقدی را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.بازار سهام معمولا در بلندمت سود بهتری می دهد و به مرور زمان می توانید سود بیشتری از پول خود به دست آورید. بازار سهام برای کسانی مناسب تر است که مبلغ قابل توجهی برای سرمایه گذاری دارند.
مفهوم و تاریخچه بورس اوراق بهادار:
بورس اوراق بهادار،بازار رسمی و سازمان یافته سرمایه است که در آن خرید و فروش سهام شرکت ها و اوراق بهادار تحت ضوابط،قوانین و مقررات خاصی انجام می شود.تعیین قیمت سهام در بورس بر اساس عرضه و تقاضا صورت می گیرد.
در بورس اوراق بهادار، یک سرمایه گذار می تواند با سرمایه هرچند کوچک خود،در شرکت های پذیرفته شده در بورس سرمایه گذاری نماید.سرمایه گذاران بورس برای خرید و فروش سهام باید این کار را از طریق شرکتهای کارگزاری بورس انجام دهند به عبارتی بورس اوراق بهادار بازاری است که اوراق بهادار در آن توسط کارگزاران یا معامله گران طبق قانون مورد داد و ستد قرار می گیرد و در قالب شرکت سهامی عام تاسیس و اداره می شود.
فکر اصلی اوراق بهادار در ایران به سال 1315 برمی گردد. در این سال یک کارشناس هلندی و یک کارشناس بلژیکی به منظور بررسی و اقدام در مورد تهیه و تنظیم مقررات قانونی به ایران آمدند اما مطالعات آن دو با جنگ جهانی دوم متوقف شد.در سال 1333 ماموریت تشکیل بورس اوراق بهادار به اتاق بازرگانی محول شد.این گروه پس از دوازده سال تحقیق و بررسی،در سال 1345 قانون و مقررات تشکیل بورس اوراق بهادار تهران را تهیه کردند.
لایحه تشکیل بورس اوراق بهادار تهران در اردیبهشت سال 1345 در مجلس شورای اسلامی تصویب شد.در پانزدهم بهمن 1346،بورس تهران با ورود سهام بانک صنعت و معدن و نفت پارس آغاز به کار نمود.
از سال 1346 تا 1375 تعداد شرکت ها وموسسه های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از ده بنگاه اقتصادی با سرمایه 6/2 ملیارد ریال به 142 شرکت با بیش از 308 ملیارد ریال افزایش یافت.
در اوایل دوران پس از انقلاب سال 1357،نظام تازه ایران با هدف مبارزه با سرمایه داری، تلاش هایی برای تعطیلی بورس تهران انجام داد که نافرجام ماند.
با پیروزی انقلاب اسلامی،تعداد شرکت های پذیرفته شده از 105 شرکت به 56 شرکت در پایان سال 1367 تقلیل یافت.به علت این امر تملک بسیاری از بنگاه های اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی ،تجدید فعالیت بورس به عنوان پیش زمینه اجرای خصوصی سازی آغاز گردید.
نخستین رویداد تاثیرگذار بر بورس نیز تصویب لایحه قانون اداره بانک ها در تاریخ 17 خرداد 1358 توسط شورای انقلاب بود.ایده اولیه ایجاد بورس اوراق بهادار در ایران به سال 1315 بازمی گردد که به درخواست دولت ایران شخصی بلژیکی به نام”وان لوترفلد” در باره تشکیل بورس اوراق بهادار درایران بررسی هایی انجام داد و طرح قانونی تاسیس و اساسنامه آن را تهیه کرد.
هرچند که همان زمان بانک ملی ایران به عنوان سازمان متولی امور پولی کشور،مطالعاتی در این زمینه انجام داد،اما به علت نامساعد بودن شرایط برای ایجاد بورس اوراق بهادار و وقوع جنگ جهانی دوم تمام کارهای انجام شده متوقف شد.
به دنبال تحولات اقتصادی و اجتماعی دهه 1340 وبا توجه به ارتباط گسترده سیاسی و اقتصادی ایران آن دوره با غرب،نحوه تاسیس و اداره بورس،تشکیلات و سازمان آن و کیفیت تصدی دولت،کم و بیش مشخص شد و در اردیبهشت 1345 لایحه قانون بورس اوراق بهادار از سوی وزارت اقتصاد به بانک مرکزی ابلاغ واز آن درخواست شد که نسبت به اجرای مفاد قانون مزبور اقدام کند اما در عمل به دلیل آماده نبودن بخش صنعتی و بازرگانی،اجرای این قانون تا بهمن 1346 به تعویق افتاد.
بورس اوراق بهادار تهران از پانزدهم بهمن1346 فعالیت خود را به طور رسمی با پذیرش سهام بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران به عنوان بزرگترین مجتمع واحدهای تولیدی و اقتصادی آن زمان و سپس سهام شرکت نفت پارس،اوراق قرضه دولتی،اسناد خزانه و اوراق قرضه عباس آباد آغاز کرد.
در آن زمان برقراری معافیت های مالیاتی برای شرکت ها و موسسات پذیرفته شده در بورس،عامل مهمی در جهت تشویق شرکت ها به عرضه سهام خود در بورس اوراق بهادار تهران بود.
حجم معاملات در بورس اوراق بهادار تهران تا سال 1357 به دلیل تبعیت از افزایش آهنگ رشد محصول ناخالص داخلی و ارزش افزوده حاصل در بخش صنعت و همچنین به دلیل پذیرش و داد و ستد اوراق قرضه،از 83 ملیارد ریال افزایش یافت.
طی پانزده سال فعالیت آغازین بورس،در مجموع سهام 105 شرکت در بورس پذیرفته شد. از نیمه دوم سال 1357 با بروز اعتصاب و تعطیلی واحدهای تولیدی و بازرگانی در جریان انقلاب اسلامی،بورس اوراق بهادار تهران به دلیل بی اعتمادی به دولت و وضع مالی شرکتها و فرار سرمایه با سقوط سهام و کاهش معاملات رو به رو شد و به حالت نیمه تعطیل درآمد.
همچنین تصویب قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران در تیرماه 1358 باعث دسته بندی صنایع در چهار گروه شد که به موجب آن سازمان صنایع ملی ایران برای اداره امور آنها پدید آمد.
به این ترتیب بر اثر ملی شدن بانک ها،بیمه و صنایع کشور تعداد زیادی از بنگاه های اقتصادی پذیرفته شده در بورس از آن خارج شدند.ضمن آنکه داد و ستد اوراق قرضه نیز به دلیل داشتن بهره مشخص،ربوی تشخیص داده شد.بنابراین به دلیل عوامل فوق و وقوع جنگ ایران وعراق ،داد و ستد سهام و اوراق قرضه در بورس اوراق بهادار تهران تا سال 1361 تقریبا متوقف شد.از سال 63 تا 67 افزایش حجم معاملات با نرخ کاهشی ادامه داشت و از سال 67 به بعد دوره تازه ای از فعالیت خود را شروع کرد.
معرفی کتاب برای علاقه مندان به سرمایه گذاری در بورس:
اگر تمایل دارید سرمایه گذاری در بورس را یاد بگیرید یکی از معتبرترین کتاب ها در این زمینه کتاب “تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه” نوشته جان.جی.مورفی است.
در جدیدترین ویرایش این کتاب،تازه ترین پیشرفت ها در فناوری رایانه ای،ابزارها و شاخص های تکنیکال و همچنین نمودارها شمعی با مثال های متنوعی پوشش داده شده است.
روش های تحلیل در بورس و دیگر بازارهای مالی :
برای تحلیل بازار های مالی دو نوع شیوه تحلیل و ارزیابی داریم تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال.
تحلیل تکنیکال دانش بررسی رفتار بازار به کمک نمودارها و باهدف پیش بینی روندهای قیمت در آینده است.
از شما دعوت میکنیم دوره ی بورس و بازار های مالی را در مدرسه کسب و کار کارابیز ببینید
“رفتار بازار” شامل سه منبع اصلی اطلاعات در دسترس تحلیلگر تکنیکال می باشد:
قیمت، حجم معاملات،قراردادهای باز(قراردادهای باز صرفا در بازار های آتی و اختیار معاملات مثلا بورس کالا استفاده می شوند. )
واژه”رفتار قیمتی”که اغلب مورد استفاده قرار می گیرد بسیار محدود به نظرمی رسد زیرا اغلب تحلیلگران تکنیکال،حجم و قرارداد استفاده از باندهای باز را به عنوان اجزای پیوسته تحلیل بازار در نظر می گیرند. با این تمایز ایجاد شده،واژه های “رفتارقیمتی” و “رفتار بازار” گاهی به جای یکدیگر استفاده می شوند.
کسی که تحلیل تکنیکال انجام می دهد را تحلیلگر تکنیکال یا تکنسین می گوییم.
تحلیل تکنیکال بر سه فرض استوار است:
-
همه چیز در قیمت لحاظ شده است
می توان گفت این عبارت بنیاد تحلیل تکنیکال را شکل می دهد. تا زمانی که اهمیت فرض اول درک و پذیرفته نشود،مطالب بعدی منطقی به نظر نمی رسد تحلیلگر تکنیکال اعتقاد دارد هر چیزی که می تواند به طور احتمالی در قیمت تاثیرگذار باشد (از نظر مبنایی، سیاسی،روانشناسی یا موارد دیگر) در واقع در قیمت آن بازار هویدا می شود.بنابراین بررسی رفتار قیمتی مهم ترین مولفه مورد نیاز است.این ادعا ممکن است جسورانه به نظر بیاید ولی در صورتی که معنای واقعی آن درک شود مخالفت با آن دشوار است.
تمام چیزی که تحلیلگر تکنیکال ادعا می کند این است که رفتار قیمتی باید بازتابنده تغییرات در عرضه و تقاضا باشد.اگر تقاضا از عرضه فراتر رود،قیمت ها باید رشد کنند.اگر عرضه از تقاضا پیشی بگیرد قیمت ها سقوط می کنند.این رفتار اساس تمام پیش بینی های اقتصادی و فاندامنتال است.
سپس تحلیلگر تکنیکال با استفاده از این اصل به این نتیجه می رسد که اگر قیمت ها به هر دلیلی رو به افزایش هستند،تقاضا می بایست از عرضه فراتر رفته باشد و بنابراین دلایل فاندامنتال نشانگر رفتار صعودی(Bullish)هستند.اگر قیمت ها سقوط کنند علل فاندامنتال باید حاکی از رفتار نزولی(Bearish)بوده باشند.این جملات در مورد دلایل فاندامنتال در یک تحلیل تکنیکال نباید موجب شگفتی گردد.
به هر حال یک تحلیلگر تکنیکال به طور غیرمستقیم با علل فاندامنتال درگیر خواهد بود.بیشتر تحلیلگران تکنیکال با این جمله موافقند که نیروهای اساسی عرضه و تقاضا به عنوان پایه های اقتصادی یک بازار،موجب صعود و سقوط بازارها می شوند.
نمودارها به تنهایی نمی توانند بازارها را به جلو یا عقب ببرند.آنها صرفا روانشناسی روند افزایشی یا کاهشی بازار را نشان می دهند.به عنوان یک اصل،چارتیست ها به دلایل افزایش یا کاهش قیمت ها نمی پردازند.اغلب اوقات در مراحل اولیه یک روند قیمتی یا در نقاط عطف بحرانی،هیچ کس نمی داند که علت آن رفتار خاص بازار چیست.
اگرچه ادعاهای حاصل از رویکرد تکنیکال ممکن است گاهی اوقات بیش از حد ساده انگارانه به نظر بیاید اما با افزایش تجربه فرد،منطق فرض اول(که همه چیز در قیمت لحاظ شده است)متقاعد کننده تر می شود.بنابراین نتیجه می گیریم هرآنچه که بر قیمت بازار اثربگذارد در نهایت در قیمت بازار مشاهده می شود،پس مطالعه قیمت بازار تمام چیزی است که مورد نیاز است.
با بررسی نمودارهای قیمت و مجموعه ای از شاخص های تکنیکال مکمل،چارتیست متوجه می شود که کدام مسیر برای بازار محتمل تر است. چارتیست لزوما سعی نمی کند که با هوش بیشتر و حدس دقیق تر از بازار سبقت بگیرد. چارتیست می داند که دلایلی برای صعود یا سقوط نمودار وجود دارد،اما او معتقد است که دانستن آن دلایل در فرایند پیش بینی ضرورت ندارد.
-
قیمت ها بر اساس روندها تغییر می کنند
مفهوم”روند” در تحلیل تکنیکال بسیار مهم است.هدف اصلی ترسیم رفتار قیمتی یک بازار مشخص کردن روندها در مراحل اولیه توسعه آنها،با هدف معامله در جهت این روندهاست. در واقع بیشتر روش های مورد استفاده در این رویکرد طبیعتا دنبال کننده روند هستند یعنی هدف آنها شناسایی و دنبال کردن روندهای موجود است.
فرض دوم که می گوید قیمت ها بر اساس روندها تغییر می کنند نتیجه اش این است که یک روند در حال پیشروی،به احتمال بسیار زیاد به مسیر خود ادامه می دهد تا زمانی که معکوس شود.این نتیجه البته اقتباسی از قانون اول نیوتون برای حرکت است.راه دیگر بیان این نتیجه این است که یک روند فعال به مسیر خود در همان جهت ادامه خواهد داد تا زمانی که عواملی باعث معکوس شدن آن شوند.این مورد یکی دیگر از ادعاهای مهم تکنیکال است.کل رویکرد دنبال کننده روند،بر حرکت روی روند موجود تا زمان ظهور نشانه های معکوس شدن استوار می گردد.
-
تاریخ تکرار می شود
بخش اصلی تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتار بازار با مطالعه روانشناختی انسان صورت می گیرد.برای مثال الگوهای نموداری که در طول بیش از صدسال گذشته شناسایی و طبقه بندی شده اند،نشان دهنده تاثیر این عامل بر نمودارهای قیمت هستند.این الگوها،روانشناسی صعود یا سقوط بازار را آشکار می کنند.از آنجا که این الگوها در گذشته عملکرد خوبی داشته اند فرض می شود که آنها در آینده نیز به خوبی عمل کنند.این الگوها بر مبنای مطالعه روانشناختی انسان بوده که تغییر چندانی نداشته است.روش دیگر برای بیان فرضیه اخیر(که تاریخ تکرار می شود)این است که کلید درک آینده در گذشته قرار دارد یا اینکه آینده صرفا تکراری از گذشته است.
تفاوت پیش بینی یا تحلیل تکنیکال و فاندامنتال:
- تحلیل تکنیکال بر مطالعه رفتار بازار و تغییرات قیمت تمرکز دارد اما تحلیل فاندامنتال نیروهای اقتصای عرضه و تقاضا را که باعث افزایش،کاهش یا ثبات قیمت ها می شوند مورد توجه قرار می دهند.
- رویکرد فاندامنتال تمامی عوامل مرتبط موثر بر قیمت بازار را با هدف تعیین ارزش ذاتی بازار،ارزیابی می کند.ارزش ذاتی عبارت است از آنچه که تحلیلگران فاندامنتال بر مبنای قانون عرضه و تقاضا به عنوان ارزش واقعی به شمار می آورند.اگر این ارزش ذاتی پایین تر از قیمت فعلی بازار باشد بازار بیش از حد قیمت گذاری شده و باید فروخته شود.در صورتی که قیمت بازار پایین تر از ارزش ذاتی باشد،بازار کمتر از حد قیمت گذاری شده و باید خریداری شود.
- تحلیلگر فاندامنتال علت تغییر در بازار را بررسی می کند اما تحلیلگر تکنیکال به مطالعه تاثیرات آنها می پردازد.
- تحلیلگر تکنیکال اعتقاد دارد که تمام آنچه که او نیاز دارد،تاثیرات هستند و دانستن دلایل غیرضروری است.اما تحلیلگر فاندامنتال همیشه باید به دانستن چرایی بپردازد.
- بیشتر معامله گران خود را به عنوان تکنسین(تحلیلگر تکنیکال)یا فاندامنتالیست( تحلیلگر بنیادین) دسته بندی می کنند.
- در واقعیت بین این دو همپوشانی زیادی وجود دارد.بسیاری از تحلیلگران فاندامنتال از دانش کار بر اساس اصول اولیه تحلیل نمودار برخوردارند و بسیاری از تحلیلگران فاندامنتال آگاهی اولیه را نسبت به اصول بنیادین دارند.
- مسئله اینجاست که نمودارها و اصول بنیادین اغلب با یکدیگر در تعارض هستند. تحلیلگر فاندامنتال معمولا در ابتدای تغییرات مهم در بازار درباره آنچه در بازار در جریان است توضیح یا حمایتی از خود نشان نمی دهند.در این مقاطع حساس در روند حرکت بازار است که دو رویکرد تفاوت خود را نشان می دهند.معمولا هر دو رویکرد مجددا در نقطه ای به هماهنگی می رسند اما این زمان اغلب برای معامله گر بسیار دیر است.
- یک توضیح برای چنین اختلافات ظاهری این است که قیمت بازار از عوامل شناخته شده فاندامنتال جلوتر است.به بیان دیگر تغییر قیمت بازار خود به عنوان شاخصی برای علل فاندامنتال جدید عمل می کند.در حالیکه عوامل شناخته شده فاندامنتال در حال حاضر در بازار لحاظ شده اند،در همان زمان قیمت ها در حال واکنش به عوامل فاندامنتال شناخته نشده هستند.
- برخی از چشمگیرترین صعود و سقوط های بازارها در طی تاریخ با تغییرات اندک (و گاهی نزدیک به هیچ)در علل فاندامنتال آغاز شده است.این تغییرات زمانی شناخته شدند که روند جدید در حال آغاز بود.
- پس از مدتی تحلیلگر تکنیکال به اعتماد به نفسی می رسد که بتواند نمودارها را بخواند.وی می آموزد که در موقعیت هایی که با اصطلاحا دانش مرسوم در تضاد است،بهتر تصمیم گیری کند.
روش تحلیل تکنیکال را انتخاب و استفاده کنیم یا فاندامنتال؟
جان جی مورفی معتقد است اگر یک معامله گر مجبور باشد فقط یکی از دو رویکرد را استفاده کند منطقا انتخاب او باید رویکرد تکنیکال باشد.زیرا بر اساس تعریف،رویکرد تکنیکال شامل تحلیل فاندامنتال نیز خواهد بود.بررسی نمودار تبدیل به شکل میانبری از تحلیل فاندامنتال می گردد.البته عکس آن صحیح نیست.تحلیل فاندامنتال شامل بررسی رفتار بازار نیست.معامله در بازارهای مالی صرفا با استفاده از رویکرد تکنیکال امکان پذیر است. موفقیت در انجام معاملات به کمک تحلیل فاندامنتال و بدون در نظر گرفتن جنبه تکنیکال بازار غیرمحتمل است.
جمع بندی:
- بازار مالی بازاری است که در آن دارایی های نامشهود مانند اوراق بهادار معامله می شوند.
- بازار پول: این بازارها عمدتا بازارهای عمده فروشی اند.این بازار را می توان بازار ابزار مالی کوتاه مدت با ویژگی ریسک پایین،بازده مورد انتظار کم و قابلیت نقدشوندگی بالا نام برد.
- بازار سرمایه: بازار سرمایه نقش مهم تری در گردآوری منابع پس اندازی و تامین نیازهای سرمایه گذاری واحدهای تولیدی دارند.بازار سرمایه نسبت به بازار پول گسترده تر است و از تنوع ابزاری بیشتری نیز برخوردار است.
- بازار اولیه :بازار اولیه محل فعالیت شرکتهایی است که سهام خود را برای اولین باز در معرض فروش قرار داده اند.
- بازار ثانویه :در این بازار اوراق بهاداری که قبلا منتشر شده مورد خرید و فروش قرار می گیرد.
- سرمایه گذاری به زبان ساده یعنی هزینه کردن پولی که امروز در اختیار دارید برای بدست آوردن پول بیشتر در آینده.یعنی اختصاص پول به کارهایی که با ایجاد سود خوب در آینده موجب “رشد” آن شود.
- اهداف کوتاه مدت اهدافی هستند که می خواهید طی پنج سال آینده به آنها دست یابید. گواهی سپرده سرمایه گذاری ،اوراق بهادار ،صندوق اوراق قرضه و وام های خانگی گزینه های خوبی برای پس انداز کوتاه مدت هستند.
- اهداف میان مدت:این ها اهدافی هستند که می خواهید طی پنج تا ده سال آینده به آنها برسید.
- اهداف بلندمدت:در اهداف بلندمدت نمی توانید پول خود را طی ده سال آینده یا بیشتر برداشت کنید.
- بازار سهام معمولا دستخوش صعود و سقوط های شدید است.پس سرمایه گذاری در آن یک هدف کوتاه مدت نیست.
- فکر اصلی اوراق بهادار در ایران به سال 1315 برمی گردد. در پانزدهم بهمن 1346،بورس تهران با ورود سهام بانک صنعت و معدن و نفت پارس آغاز به کار نمود.
- برای تحلیل بازار های مالی دو نوع شیوه تحلیل و ارزیابی داریم تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال.تحلیل تکنیکال دانش بررسی رفتار بازار به کمک نمودارها و باهدف پیش بینی روندهای قیمت در آینده است. کسی که تحلیل تکنیکال انجام می دهد را تحلیلگر تکنیکال یا تکنسین می گوییم.
- تحلیل تکنیکال بر مطالعه رفتار بازار و تغییرات قیمت تمرکز دارد اما تحلیل فاندامنتال نیروهای اقتصای عرضه و تقاضا را که باعث افزایش،کاهش یا ثبات قیمت ها می شوند مورد توجه قرار می دهند.