ورود | ثبت نام

کارابیز

تفکر سیستمی چیست؟ 8 مرحله برای رسیدن به تفکر سیستمی

زمان مطالعه: 12 دقیقه
تفکر سیستمی

می‌دونستی فقط با 600/000 تومان می‌تونی به یک مهارت کاربردی مسلط بشی؟

تفکر سیستمی ، نگرش انسان را نسبت به موضوعات تغییر می دهد. این تغییر نگرش و زاویه ی دید باعث می شود که نتایج متفاوت تری به دست آوریم. تفکر سیستمی یعنی دیدن موضوعات در قالب یک سیستم.

به طور خلاصه سیستم به مجموعه ای از جزء هایی گفته می شود که با تعامل یکدیگر یک کل را به وجود می آورند و کل بدون هر جزء ناقص است. هر سیستم شامل ورودی، خروجی ، پردازش و بازخورد می باشد.

تفکر سیستمی چیست؟

بروز مشکل برای شما یا شرکت تان اغلب پرهزینه است و خسارت دارد. آیا فورا راه حل خواهید داد؟ یا زمانی را برای علت یابی صرف خواهید کرد؟ تفکر سیستمی کمک می کند با مشکلات عاقلانه برخورد شود.

تفکر سیستمی درک و فهم این نکته است که لحظاتی باید کارها را به تعویق انداخت و فکر کرد. تفکر سیستمی درباره موقعیت هایی است که باید تغییر کند و نیازمند افزایش یادگیری درباره ی همان بخش از کارهایی است که قبلا انجام داده اید تا درک شود که باید چیزی کاملا متفاوت یاد بگیرید .

این نوع تفکر روشی برای توجه عمیق تر به پیچیدگی سازمانها ، یا به مفهوم وسیع تر، سیستم های اجتماعی است. سیستم های اجتماعی عمدتا الگوهای ثابتی تعریف شده اند که اغلب به سادگی از آنها غافلیم. چنان به آنها عادت کرده ایم و بخشی از آنها شده ایم که حتی نمی توانیم ببینیم چه چیزی درست جلوی چشم مان در حال اتفاق است. شبیه مثال معروف ماهی که نمی داند آب چیست.

اغلب به همین دلیل است که سازمان ها در کمال تعجب با حوادث و رخدادهایی مواجه اند که وقوع آنها را افراد بیرونی مدتها قبل مشاهده می کرده اند. بر اساس نگاه خود سازمانها به نظر می رسد که کسب و کارها ناگهان متلاشی شده اند اما در واقع فرایند وقوع آن به مدت نسبتا زیادی ادامه داشته است.

 تفکر سیستمی چه ویژگی هایی دارد؟

  • کمک به فرد در برخورد با یک مسئله و تقسیم آن به مسائل کوچکتر برای حل مسائل در محدوده ی کوچک تر و استفاده از یک قالب کلی راه حل ها برای حل مسئله ی اصلی.
  • در نگرش سیستمی داشتن اهداف مناسب یک ضرورت است.
  • در نگرش سیستمی بر همکاری عناصر سیستم با یکدیگر و نیز تعامل این عناصر تاکید شده است.
  • بین سازمان و محیط تعامل وجود دارد.
  • در نگرش سیستمی بر اطلاعات بازخورد توجه بسیار شده است.

چرا تفکر سیستمی موثر است؟

  • این نوع تفکر باعث افزایش آگاهی شما نسبت به این می شود که چگونه ممکن است ناخواسته باعث تشدید همان مشکلاتی شوید که قصد حل آنها را دارید.
  • تفکر سیستمی شما را قادر می سازد از جایی شروع کنید که می توانید بیشترین تاثیر را روی دیگران داشته باشید. این کار از طریق تامل بر روی نیت ها، تفکرات و اقدامات خود شما و تغییر آنها صورت می گیرد.
  • این تفکر ذینفعان را طوری مهیا می کند به جای آنکه به دنبال تحقق منافع شخصی و آنی خود باشند، دست به اقداماتی بزنند که افزایش اثربخشی کل سیستم در طول زمان را به دنبال داشته باشد.
  • به شما و دیگران کمک می کند تا بتوانید پیامدهای بلندمدت منفی مربوط به راه حل های خیرخواهانه را پیش بینی و از آنها اجتناب کنید.
  • این تفکر باعث شناسایی روش های نافذی می شود که بر منابعی محدود تمرکز می کند تا حداکثر پیشرفت پایدار در سطح سیستم عاید شود.
  • چنین تفکری نسبت به یادگیری مستمر ایجاد انگیزه کرده و از آن حمایت می کند.

موانع تفکر سیستمی

با این که فواید تفکر سیستمی بر کسی پوشیده نیست اما در عمل ، به کار بستن تفکر سیستمی با موانعی روبروست. این موانع از نوع نگرش و رفتار انسان سرچشمه می گیرند از جمله:

  • جزء نگری

جزء نگری در مقابل کل نگری قرار می گیرد. تفکر سیستمی مبتنی بر کل نگری است. ممکنه گاهی اوقات جزء نگری لازم باشد اما نکته این است که تکیه ی صرف بر جزء نگری، امکان فهم الگوهای حاکم بر پدیده و سیستم را از بین می برد. در سازمانها نیز وضعیت چنین است.

پرداختن به اجزاء و واحدها باعث می شود تا افراد و گروه ها به صورت جزیره ای فکر و عمل کنند و این کار گرچه ممکن است بهبود عملکرد برخی واحدها را نشان دهد اما به عملکرد کلی سازمان لطمه می زند. جزء نگری باید با کل نگری همراه باشد.

از مضرات تفکر جزء نگر آن است که وقتی به یک مسئله نگاه می کنیم ذهن به سویی می رود که بهترین راه حل را در همان محل جستجو کند، در حالی که به تعبیر راسل ایکاف، مسئله ها را باید بدون در نظر گرفتن مکان بروز آنها از جنبه های گوناگون مورد بررسی قرار داد. به عنوان نمونه ، بهترین راه حل یک مسئله ی تولیدی در سازمان ممکن است از طریق یک تغییر در بازاریابی، یا به عکس باشد.

  • تمرکز بر وقایع

ما زندگی را به صورت مجموعه ای از رخدادها و وقایع می دانیم و برای هر اتفاق نیز یک دلیل روشن ارائه می کنیم.

تمرکز بر روی وقایع ما را از یافتن الگوی تغییرات درازمدت که در پشت رخدادها نهفته است محروم می سازد. عادت تمرکز بر وقایع و بویژه وقایع ناگهانی باعث می شود که انسان از درک تغییرات تدریجی عاجز بماند، در حالی که روند حرکت نظام هستی در ساخت های مختلف ، تدریج و تکامل است. تمرکز بر وقایع، از موانع توجه به تفکر سیستمی و توسعه ی آن است.

این مسئله منجر به توضیح واقعه می شود اما انسان را از دریافتن الگوی تغییرات درازمدت که در پشت اتفاق مزبور وجود دارد بازمی دارد، در حالی که تحول ، چه مثبت و چه منفی، یک شبه اتفاق نمی افتد. تمرکز بر رخدادهای منفرد و به ظاهر ناگهانی، سطحی نگری و ظاهربینی را در افراد و سازمانها و جامعه دامن می زند.

بنابراین در حالت خاصی قرار می گیریم که از “اینجا” و “آنجا” یا از “اکنون ” در مقابل “بعد” سخن می گوییم ،یا اجزایی را از جریان زندگی به اختیار گزینش می کنیم که از آنها به عنوان “رخداد” یا “اتفاق” یاد می کنیم. یک نتیجه ی جدی این فرایند ذهنی، درک اشتباه از روابط علت و معلولی است. این سوء تفاهم ، مشکلات و فجایع بی پایان انسانی را به بار می آورد.

  • فرافکنی

یکی از موانع تفکر سیستمی نوعی منفی نگری و سرزنش کردن شرایط محیطی است. تفکر سیستمی به ما می آموزد که چیزی در بیرون از سیستم که مسبب بروز مشکلات باشد وجود ندارد.

باید دانست که تمامی اسباب و علل مسائل در دورن سیستم نهفته است و جزئی از آن به شمار می رود. چه در سازمان و چه در اجتماع ، اگر هر کس خود را فقط در شغل یا موقعیت خود معنا کند آنگاه قادر به درک اثر اعمال خود بر روی موقعیت دیگران نخواهد بود.

  • دام تفکر دوگانه

نگرش “صفر و یک”  تفکر “یا این یا آن” ، به ایستایی تفکر منجر می شود. سیاه یا سفید بودن پدیده ها مانع تفکر سیستمی است. این نوع تحلیل ، نوعی ساده اندیشی است و با پیچیدگی های جهان کنونی منطبق نیست. کسانی که چنین عمل می کنند بدون اینکه بخواهند، خلاقیت را نابود می کنند. غالبا فکر می کنند کار مطلوبی انجام می دهند اما به دام تفکر دوگانه ای که برای خود ساخته اند آگاه نیستند.

برخورد ساده انگارانه با دوگانگی، خلاقیت و نوآوری را از بین می برد. ایستا شدن تفکر موجب پدید آمدن چارچوب های خودساخته می شود. این قالب های دوگانه باید شکسته شود. باید تفکری فراتر از دوگانگی داشت و ” هم این و هم آن ”  را در نظر گرفت.

  • تفکر قالبی

گفته می شود که کودکان پیشرفت قابل ملاحظه ای در درک تفکر سیستمی دارند. بزرگسالان از طریق سیستم های رسمی آموزش، با تفکر خطی و قالبی خو گرفته اند و رهایی از این روش تفکر برای آنان دشوار است.

پیش فرض ها و تصورات قبلی ، ذهن ما را تحت کنترل دارند. تشخیص این قیود خودنهاده هم مشکل است. به همین دلیل است که معمولا زمانی که یک راه حل معما به ما نشان داده می شود تعجب می کنیم به عبارت دیگر ما در حل مسائل مرز سیستم مورد نظر را به درستی تعیین نمی کنیم.

  • تفکر تحلیلی

اصول تفکر در عصر ماشین، آنگونه که رنه دکارت تشریح کرده عمدتا بر این پایه بود که هر مشکل یا موضوعی را تا حد امکان باید به اجزاء کوچکتر تقسیم کرد. این روش تفکر “روش تحلیلی” است که تنها یک نوع روش تفکر محسوب می شود. تفکر فقط تحلیل نیست. در تفکر سیستمی از روش “ترکیبی” استفاده می شود. به عبارت دیگر تفکر سیستمی چرخه ای از تجزیه و ترکیب است.

  • توجه به کمیت

توجه صرف به عدد و رقم از موانع تفکر سیستمی است. توجه به اندازه یا تعداد، مقوله ای است که به تعبیر “راسل ایکاف” به “رشد” مرتبط است نه “توسعه” در حالی که تفکر سیستمی یک تفکر توسعه گراست.

او بین توسعه و تفکر سیستمی رابطه ای معنادار جستجو می کند که در نهایت به بهبود کیفیت زندگی و چگونگی استفاده انسان از توانایی ها و دارایی ها و افزایش شایستگی های خود انجامید. رشد ، افزایش در تعداد یا اندازه است اما توسعه، افزایش در شایستگی است.

 

نقش تفکر سیستمی در موفقیت مشاغل مختلف

 

اگر شما مدیر یا مسئول برنامه ریزی در یک نهاد باشید، یادگیری تفکر به صورت سیستمی به شما کمک می کند بتوانید در نقش های خود به عنوان هماهنگ کننده ، تامین کننده و مربی / حامی، موثرتر ظاهر شوید.  شما با این روش ها می توانید به هماهنگ کننده ی بهتری تبدیل شوید:

  • کمک به ذینفعان مختلف برای دیدن تصویر کلی
  • تسریع گفتمان درباره مسئولیت میان ذینفعان به نحوی که هر یک به این سطح از آگاهی برسند که چگونه ممکن است خودشان به طور ناخواسته باعث تشدید همان مشکلاتی شوند که قصد حل کردن آنها را دارند.
  • مهیا کردن افراد به نحوی که به جای بهینه سازی تنها بخشی که مربوط به خودشان است ، کل سیستم را بهینه کنند.

 تفکر سیستمی

به عنوان یک تامین کننده شما می توانید برای افزایش اثربخشی خود از تفکر سیستمی استفاده کنید تا:

  • علل ریشه ای مشکلات مزمن و پیچیده را کشف کنید.
  • مداخلات (روش های) نافذ و بنیادی را شناسایی کنید.
  • باعث تقویت تعهدتان در راستای سرمایه گذاری بلندمدت و همچنین باعث تقویت توانایی تان جهت ارزیابی تاثیر در طی زمان شوید.

با بکارگیری تفکر سیستمی شما می توانید به یک مربی و حامی موثرتری تبدیل شوید تا:

  • سیاست گذاران و توده ی مردم را درباره ی پیامدهای کوتاه مدت راه حل های پیشنهادی در مقایسه با پیامدهای بلندمدت آنها، آگاه سازید.
  • تمایل و عادت افراد به انجام اصلاحات آنی، که احتمالا در بلندمدت تنها باعث بدتر شدن شرایط می گردد را کاهش دهید.
  • از موفقیت های کوچک زودهنگامی دفاع کنید که پشتیبان آرمان های رفیع تر و بلندمدت مردم نیز هستند.

اگر شما سازمان غیرانتفاعی یا دولتی هستید که متکی به منابع مالی خارجی است ، پس می توانید از تفکر سیستمی استفاده کنید برای :

  • عمیق تر کردن درک خود نسبت به مسائلی که قصد حل آنها را دارید.
  • مشارکت دادن مردم در اجتماعاتی که به آنها به طور موثرتری خدمت می کنید.
  • خلاصه کردن بینش های خود در قالب نقشه های سیستمی بصری، چون از کلام بسیار با ارزش تر هستند.
  • شناسایی مداخلات راهبردی که به بهترین شکل ممکن از منابع محدود بهره می جوید.
  • نوشتن درخواست های کمک مالی قوی تر که در برگیرنده ی تمامی موارد فوق باشد.

به عنوان یک قانونگذار یا سیاست گذار می توانید از تفکر سیستمی استفاده کنید برای:

  • شفاف تر اندیشیدن درباره ی چرایی حل نشدن مشکلات اجتماعی علی رغم کوشش فراوان شما برای فیصله دادن به آنها.
  • پیش بینی و اجتناب از پیامدهای منفی ناخواسته ی طولانی مدت مربوط به راه حل های پیشنهادی.
  • شناسایی روش های نافذی که منجر به کسب بالاترین میزان مالیات عمومی می شوند.
  • بازگو کردن مزایای قوانین و سیاست های پیشنهادی برای موکلین تان بر اساس تمامی موارد فوق.

اگر مدیر مسئول اجتماعی یک شرکت هستید می توانید برای گسترش مشارکت موثرتر با گروه های ذینفع خارجی کلیدی در هر دو بخش غیرانتفاعی و عمومی، از تفکر سیستمی بهره بگیرید تا:

  • تصویر کلی را واضح تر ببینید.
  • عواقب ناخواسته منفی اقدامات خود را هویدا و آنها را به عهده بگیرید.
  • با ذینفعان خارجی کار کنید تا به راهکارهایی دست پیدا کنید که احتمالا در طول زمان به نفع همه افراد باشد.

مبانی تفکر سیستمی

تفکر توحیدی(جهان بینی توحیدی) که مسلمانان از گذشته به آن اعتقاد داشتند و شامل برهان نظم و برهان علیت می شد ، دقیقا همان معنای تفکر سیستمی در علم مدیریت را دارد. مبانی تفکر سیستمی عبارتند از:

  • تصور ارگانیک

به این معنا که در یک سیستم اجزا در تعامل با یکدیگر دیده می شوند و اگر در یک زیرسیستم مشکلی به وجود آید، بر روی کل سیستم اثرگذار است و همچنین سیستم ها به صورت یک ارگانیسم زنده مدنظر قرار می گیرند.

  • کل نگری

به این معنا که به سیستم ها به صورت یک کل نگاه کردن.

  • مدلسازی

به این معنا که برای شناخت کامل و جامع، پدیده ها در ابعاد کوچک و ملموس به تصویر کشیده می شوند.

  • بهبود شناخت

به این معنا که با تفکر سیستمی می توان به بالاترین درجه شناخت که همان معرفت به پدیده هاست دست یافت. با تفکر سیستمی جهان بینی ما نسبت به شناخت سنتی و تک بعدی متحول می گردد.

 

اصول تفکر سیستمی

 

تفکر ترکیبی

طبق تفکر سیستمی، ویژگی های مهم یک سیستم از تعامل بین اجزاء آن بوجود می آید نه از فعالیت جداگانه آنها. بنابراین وقتی سیستم را تجزیه می کنیم ویژگی های مهم خود را از دست می دهد. بنابراین سیستم یک کل است که با تحلیل قابل درک نیست.

با توجه به نکته فوق ، روشی غیر از تحلیل برای درک رفتار و ویژگی های سیستم ضروری است. ترکیب نقص فوق را جبران نموده و برای تفکر سیستمی، یک موضوع کلیدی است. در واقع تحلیل و ترکیب، مکمل هم هستند.

گام تفکر ترکیبی

  • وقتی می خواهید موضوعی را بررسی کنید ابتدا سیستم کلی که در برگیرنده موضوع فوق است را مشخص نمایید. به عبارت دیگر یک کلیت را شناسایی کنید که موضوع فوق بخشی از آن است.
  • رفتار و ویژگی های سیستم کلی را بررسی کنید.
  • رفتار یا ویژگی های موضوع مورد مطالعه را با توجه به نقش ها یا کارکردهای آن در سیستم کلی توضیح دهید.

در تفکر سیستمی توصیه می شود که ترکیب قبل از تحلیل انجام گیرد.

مزایای تفکر سیستمی در سازمان و کسب و کارها

وجود تفکر سیستماتیک در سازمان، آثار و مزایای فراوانی در مدیریت و یکپارچگی سازمان و رشد و بلوغ آن در پی دارد. در این زمینه می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • انتخاب هدف مشخص برای سازمان و ایجاد تعامل سازنده میان بخش های سازمان
  • مدیریت یکپارچه و هدفمند، رهبری مشخص و هدف گذاری معین برای اجزا
  • تقسیم کار تخصصی و پیشرفته میان بخشها و واحدهای سازمان و تفویض اختیار منظم و از پیش تعیین شده
  • عبور از بحران های سازمان از جمله بحران رهبری، بحران استقلال، بحران کنترل، بحران بروکراسی
  • کمک به سازمان برای حفظ دائمی و بقاء و استفاده از آنتروپی منفی جهت حفظ بخش های سازمان
  • استفاده از اصل تضاد سیستم و استفاده از همه نوع انسان با هر شخصیت و رویکرد و توانمندی در جهت ایجاد تعامل در سازمان در راستای هدف مشترک
  • تفاوت رویکرد مدیر در نگاه به سازمان با عامه ی مردم و درک کلی از سیستم
  • رهایی از تفکرات سنتی در سازمان و اتکا به پدیده های غیرقابل کشف و خرافات
  • ایجاد سینرژی و هم افزایی در سازمان با استفاده از ترکیب مضاعف و تصاعد هندسی مجموع انرژی های اعضای سازمان
  • کمک به رشد و بلوغ سازمان و آماده کردن سازمان برای تقسیم و تکثیر

مزایا تفکر سیستمی

مراحل استفاده از تفکر سیستمی

می توان از ابزارهای رویکردهای تفکر سیستمی برای حل مشکلات فوری، مزمن و پیچیده و پایدار در فرایندهای سازمان استفاده کرد، به این شیوه :

  • فرضیات نسازید

فرایند را با فرضیات در مورد سیستم یا مشکل شروع نکنید و از مقصر دانستن یک عنصر، فرد یا خرده سیستم خودداری کنید.

  • اعمال دیدگاه های جدید

قبل از فکر کردن به راه حل ها ، همه ی رویدادها ، الگوها و ساختارها را بررسی کنید. تمرین های گروهی را برای در نظر گرفتن دیدگاه ها و دیدگاه های جدید انجام دهید.

  • به طور کامل بررسی کنید

مطمئن شوید که همان اطاعات را از چندین منبع تایید کرده و حتی جزئی ترین اطلاعات را به طور کامل بررسی کنید.

  • روی بیهودگی یا زیبایی شناسی تمرکز نکنید

زمان یا منابع زیادی را صرف کامل کردن نمایش بصری نمودارها یا چارتها نکنید. در عوض روی این تمرکز کنید که آیا ابزارها آنچه را که قصد دارید منعکس می کنند یا خیر.

  • سوالات جدید بپرسید

به سوالات جدیدی فکر کنید که مفروضات و مفاهیم اساسی را به چالش می کشد.

  • شناسایی زمانی که بحث ها تمرکز خود را از دست می دهند

هنگام شرکت در یک تمرین یا بحث گروهی، زمانی که فرد تمرکز خود را از مشکل یا راه حل ، تغییر می دهد هوشیار باشید.

  • ایجاد نقشه ها و حلقه های ذهنی

هنگام مشاهده ی یک مشکل یا فرایند با ایجاد یک چارچوب بصری از سیستم شروع کنید.

  • اعمال مداخلات مختلف

نقاط ورودی ، مداخلات و ساختارهای مختلف را شناسایی کنید که همه عناصر و عملکرد آنها را در نظر می گیرند. اگر این همان چیزی است که روند شما نشان می دهد از امتحان رویکردهای غیرمتعارف نترسید.

جمع بندی

  • تفکر سیستمی یعنی دیدن موضوعات در قالب یک سیستم. به طور خلاصه سیستم به مجموعه ای از جزء هایی گفته می شود که با تعامل یکدیگر یک کل را به وجود می آورند و کل بدون هر جزء ناقص است. هر سیستم شامل ورودی، خروجی ، پردازش و بازخورد می باشد.
  • تفکر سیستمی درک و فهم این نکته است که لحظاتی باید کارها را به تعویق انداخت و فکر کرد.
  • این نوع تفکر باعث افزایش آگاهی شما نسبت به این می شود که چگونه ممکن است ناخواسته باعث تشدید همان مشکلاتی شوید که قصد حل آنها را دارید.
  • تفکر سیستمی شما را قادر می سازد از جایی شروع کنید که می توانید بیشترین تاثیر را روی دیگران داشته باشید.
  • اگر شما مدیر یا مسئول برنامه ریزی در یک نهاد باشید، یادگیری تفکر به صورت سیستمی به شما کمک می کند بتوانید در نقش های خود به عنوان هماهنگ کننده ، تامین کننده و مربی / حامی، موثرتر ظاهر شوید.
  • در عمل ، به کار بستن تفکر سیستمی با موانعی روبروست.از جمله:
  • جزء نگری
  • تمرکز بر وقایع
  • فرافکنی
  • دام تفکر دوگانه
  • تفکر قالبی
  • توجه به علائم به جای علل
  • توجه به کمیت
  • تفکر تحلیلی
  • مبانی تفکر سیستمی عبارتند از:
  • تصور ارگانیک
  • کل نگری
  • مدلسازی
  • بهبود شناخت
  • مراحل استفاده از تفکر سیستمی:
  • فرضیات نسازید
  • اعمال دیدگاه های جدید
  • به طور کامل بررسی کنید
  • روی بیهودگی یا زیبایی شناسی تمرکز نکنید
  • سوالات جدید بپرسید
  • شناسایی زمانی که بحث ها تمرکز خود را از دست می دهند
  • ایجا نقشه ها و حلقه های ذهنی
  • اعمال مداخلات مختلف
  • مزایای تفکر سیستمی در سازمان و کسب و کارها:
  • عبور از بحران های سازمان از جمله بحران رهبری، بحران استقلال، بحران کنترل، بحران بروکراسی
  • کمک به سازمان برای حفظ دائمی و بقاء و استفاده از آنتروپی منفی جهت حفظ بخش های سازمان
  • استفاده از اصل تضاد سیستم و استفاده از همه نوع انسان با هر شخصیت و رویکرد و توانمندی در جهت ایجاد تعامل در سازمان در راستای هدف مشترک

 

این مطلب برای شما مفید بود ؟

برای امتیاز دهی روی ستاره ها کلیک کنید!

میانگین امتیاز / 5. تعداد آرا :

اولین نفری باشید که امتیاز میدهید

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها