تصور کنید بدون گوشی های هوشمندمان به مسافرت برویم شاید علاقه مندان و طرفداران زندگی در لحظه حال و تمرکز بگویند وای چه عالی بدون این وسیله مزاحم زمانی را برای خودت سپری می کنی با تمرکز صد درصدی بر اینکه کجا هستی و اطرافت چه می گذرد. اما این تنها یک روی ماجراست و قطعا راه حل خودش را دارد که حتی با وجود گوشی همراه تمرکز کافی داشته باشیم اگر به زیباییهای طبیعی سفر می کنیم در این منبع لایزال انرژی یوگا کنیم از بودن در جمع لذت ببریم و … .
روی دیگر ماجرا این است که اگر گوشی های هوشمندمان را همراه نداشته باشیم باید به جای آن کوله باری سنگین از نقشه ، دفترچه تلفن ، قطب نما ، ساعت، ضبط صوت ، روزنامه یا کتاب و مجلات ، خودکار و قلم و بسیاری چیزهای دیگر را با خود همراه ببریم. ضمن اینکه اگر ماشینمان خراب شود باید دعا کنیم دوست یا همسرمان آدرس تعمیرگاه های نزدیک را بلد باشد ، شاید مجبور شویم در رستوران و کافی شاپی غذا بخوریم که قبل از ورود به آن از خوب بودن خدماتشان مطمئن نیستیم. احتمالا کیلومترها راه را برای رسیدن به اقامتگاه طی خواهیم کرد بدون اینکه مطمئن باشیم اتاق خالی دارد یا نه ، بهترین بلیت های برگشت با قیمت و زمان مناسب را از دست خواهیم داد و با نگرانی بی خبری از خانواده سر می کنیم…. .
حالا فکر کنید اگر گوشی همراه عزیزمان با ما بود آهنگ های مورد علاقه مان را گوش می دادیم حتی در سالن انتظار فرودگاه جدیدترین قسمت سریالی را که داغ داغ تازه از تنور درآمده را نگاه می کردیم در حین اینکه می دانستیم ساعت چند است و در تایم کوتاه تبلیغات بازرگانی وسط فیلم اقامتگاه ها را از نت سرچ می کردیم
یک اتاق میان قیمت در یک هتل لوکس رزرو می کردیم نظرات مسافران و مشتریان کافی شاپ های نزدیک به محل گردشگری را چک می کردیم و برنامه چند روز آینده را بدون نیاز به کاغذ و قلم در گوشی مبارک یادداشت می کردیم تا یادم نرفته قیمت بلیت های برگشت را هم چک می کنم پس خیالم راحت است که اتاق دارم و در شهر مقصد هرگاه نیاز شد می توانم لیست مشاغل مورد نیاز از جمله تعمیرگاه ها و فروشگاه ها و خدای نکرده بیمارستان ها را در چشم برهم زدنی در شبکه های اجتماعی و گوگل مپ سرچ کنم پس حالا که تبلیغات بازرگانی تمام شد قبل از اینکه ادامه فیلمم را ببینم برای مربی کلاسم ویس می فرستم و اطلاع می دهم این هفته به کلاس نمی آیم برای مامان عکس سلفی از خودم می فرستم تا خیالش راحت باشد که به موقع به فرودگاه رسیدم به بابا پیامک می زنم و موعد چک را یادآوری می کنم و ادامه فیلم را می بینم با اطمینان از اینکه وقتی در فرودگاه مقصد پیاده شدم از نرم افزارهای مسیریاب استفاده می کنم تا مطمئن شوم راننده تاکسی بهترین مسیر را طی می کند.
خودمانیم این ابزار چند اینچی سبک در دستم یک تنه اندازه یک لشکر کارمند برایم کار راه می اندازد. همه این خدمات و محصولاتی که از گوشی پیگیر آن هستم چطور در معرض دیدم قرار می گیرد و به دستم می رسد؟ با جادویی به نام “دیجیتال مارکتینگ“.
فکر می کنم در باب اهمیت دیجیتال مارکتینگ حرفی باقی نمانده پس برویم با هم ببینیم تاریخچه و مفهوم آن چیست ، ابزارش را تعریف کنیم ، مزایایش نسبت به بازاریابی سنتی را بخوانیم از ایمیل مارکتینگ و سئو بگوییم و با بازاریابی درونگرا ، بازاریابی شبکه های اجتماعی، ضرورت تولید محتوا و … آشنا شویم.
راستی دوست عزیز درجریانی که مدرسه کسب و کار کارابیز مجموعه ای از حرفه ای ترین آموزش های دیجیتال مارکتینگ را برای علاقه مندان طراحی کرده است؟
دیجیتال مارکتینگ Digital Marketing چیست؟
استفاده از ابزارهای دیجیتال ( شامل موبایل ، کامپیوتر ، تبلت ، لپ تاپ و … ) جهت معرفی محصول / خدمات ، جذب مشتری ، برندسازی و فروش را دیجیتال مارکتینگ یا همان بازاریابی دیجیتال می گویند.
برخی اصطلاح تبلیغات دیجیتال را با بازاریابی دیجیتال اشتباه می گیرند در صورتی که این دو اصطلاح قطعا با یکدیگر تفاوت دارند و تفاوت این دو حوزه شبیه تفاوت تبلیغات و بازاریابی است.
وقتی از بازاریابی دیجیتال حرف می زنیم منظورمان شناخت بازار با استفاده از ابزارهای دیجیتال ، حل مشکلات و نیازهای بازاراز طریق طراحی و عرضه محصول است. در حالی که وقتی از تبلیغات دیجیتال حرف می زنیم فرض بر این است که محصول مشخصی داریم و صرفا می خواهیم با استفاده از ابزارهای دیجیتال پیام خود را به مخاطب برسانیم.
تفاوت بازاریابی سنتی و دیجیتال :
در بازاریابی سنتی هدف بیشتر فروش محصول بوده اما در بازاریابی دیجیتال در کنار فروش ، ایجاد وفاداری و حفظ مشتری نیز مد نظر قرار می گیرد.
یکی از ابزارهای دیجیتال مارکتینگ بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام است در صفحات کسب و کارها در اینستاگرام می بینید محتواها به گونه ای است که به دنبال ایجاد و افزایش نرخ تعامل با مخاطبین هستند ونحوه پاسخگویی به مخاطب و تلاش در پاسخگویی به مخاطب و تلاش در پاسخگویی به سوالات باعث می شود حس خوبی به مخاطب القا شود که در راستای همان ایجاد وفاداری و حفظ مشتریان به وسیله دیجیتال مارکتینگ است.
اگر بخواهیم به مهم ترین موارد تفاوت بازاریابی سنتی و دیجیتال اشاره کنیم بدین شرح است:
-
بازاریابی دیجیتال مخاطبان هدف و افراد متناسب با محصول / خدمات شما را هدف قرار می دهد :
در بازاریابی سنتی تقریبا برای تمام گروه های مختلف مشتریان یک نوع تبلیغ تولید می شود مثلا زمانی که به دنبال طراحی بیلبورد هستید با توجه به سلیقه شما و محصول / خدماتتان بیلبورد طراحی می شود و همه مخاطبان شما همان یک تصویر یا شعار را می بینند ولی در دیجیتال مارکتینگ هر گروه از مخاطبان شما به نسبت جایی که تبلیغ ومعرفی محصول را انجام می دهید ، به بازارهای مختلف تفکیک شده و تبلیغ مناسب خود را دریافت می کنند.
برای مثال می توانید به انواع شیوه های تبلیغات و بازاریابی تاکسی های اینترنتی توجه کنید. اسنپ و تپسی هم برای جذب راننده اقدام می کنند و هم به دنبال داشتن مسافر هستند. با توجه به محل حضور راننده ها به بازاریابی و جذب راننده در سطح شهر می پردازند و همچنین در کنار بیلبورد ها و تبلیغات محیطی در شبکه های اجتماعی نیز اقدامات قابل توجهی برای جذب بازار هدف خود که مسافرین هستند انجام می دهند.
این تناسب فقط در محل تبلیغات نیست بلکه باید در نوع ادبیات به کار رفته شده نیز این ارتباط و تناسب رعایت می شود. محتوایی که در معرض دید اساتید دانشگاه قرار می گیرد با محتوایی که به نوجوانان نمایش داده می شود باید متفاوت و مورد پسند بازار هدف باشد.
بسیاری از کسب و کارها سعی می کنند در بخشی از بازاریابی سنتی نیز این تناسب نوع و شیوه بازاریابی با ذائقه مشتری را رعایت کنند . اما در بازاریابی سنتی در بسیاری از موارد رعایت این نکته به سرمایه و بودجه و زمان زیادی برای اثربخشی مناسب نیاز دارد. همچنین سرعت پخش اطلاعات و ایجاد آگاهی در مخاطبان در بازاریابی سنتی به نسبت دیجیتال مارکتینگ کمتر است.
-
نوع ارتباط در بازاریابی سنتی و دیجیتال متفاوت است :
بازاریابی سنتی در بسیاری از موارد ارتباط یک طرفه با مخاطب را ایجاد می کند. تیزری که از تلوزیون پخش می شود ، تراکتی که در خیابان به دست افراد مختلف داده می شود یا مقاله ای که در نشریه ای چاپ می شود به دلیل ماهیت خاصی که دارد امکان دریافت بازخورد از جانب مخاطب را برای شما ایجاد نمی کند.
علاوه بر عدم دریافت بازخورد ، امکان رصد کردن تبلیغات نیز برای شما به طور کامل فراهم نیست. شما نمی دانید که بیلبوردتان توسط چند نفر دیده شده است ، تبلیغی که در روزنامه چاپ کرده اید را کسی دیده یا افراد فقط از آن عبور کرده اند و موارد مشابه . بنابراین گزارش گیری و ارزیابی نتایج و میزان اثرگذاری ( به ویژه ارزیابی کمی) در این نوع بازاریابی بسیار سخت و در بعضی موارد نشدنی است.
جدول مقایسه بازاریابی دیجیتال و سنتی :
بازاریابی سنتی | بازاریابی دیجیتال |
با مخاطب ارتباط برقرار نمی شود | با مخاطب تعامل می شود |
نتایج قابل اندازه گیری است | اندازه گیری نتایج بسیار راحت تر است |
فرایند کار پر هزینه و وقت گیر است | فرایند کار سریع تر و ارزان تر است |
گفتگوی یک طرفه با مخاطب ومشتری انجام می شود | گفتگوی دو طرفه با مخاطب و مشتری انجام می شود |
پاسخ دهی فقط در طول ساعات کاری انجام می شود | پاسخ دهی در 24 ساعت شبانه روز و حتی روزهای تعطیل انجام می شود |
تاریخچه دیجیتال مارکتینگ :
اصطلاح بازاریابی دیجیتال برای اولین بار در دهه 1990 میلادی استفاده شد. عصر دیجیتال مارکتینگ با ورود اینترنت و توسعه پلتفرم وب صفر و یک آغاز شد.
پلتفرم وب صفر و یک اجازه می دهد تا کاربران اطلاعاتی را که نیاز دارند پیدا کنند. اما نمی توانند آنها را به اشتراک بگذارند. تا آن زمان هنوز بازاریابان از پلتفرم های دیجیتال مطمئن نبودند.
1993 میلادی – اولین بنر کلیک :
در سال 1993 اولین بنر کلیک پس از آنکه توسط HotWired برای تبلیغاتش خریداری شد به طور زنده بکار گرفته شد. این نشانه ای از انتقال به عصر بازاریابی دیجیتال بود. در راستای همین تغییر تدریجی در سال 1994 فناوری های جدید به بازار دیجیتال راه یافت یاهو در همان سال راه اندازی شد.
1996 میلادی – تحولات عمده در بازار دیجیتال :
یاهو پس از راه اندازی توسط جری یانگJerry Yang به عنوان راهنمای جری برای وب شناخته شد. یاهو درسال اول نزدیک به یک ملیون بازدید دریافت کرد. این تغییرات باعث تحولات عمده در فضای دیجیتال شد. شرکت ها به مرور وب سایت های خود را برای افزایش رتبه در موتور جستجو بهینه کردند.در سال 1996 موتورهای جستجو راه اندازی شدند.
1998 میلادی – تولد گوگل :
1998 را باید با تولد گوگل ثبت نماییم. مایکروسافت موتور جستجوی MSN را راه انداخت. یاهو بازار جستجو در اینترنت را ارائه کرد. دو سال بعد با ترکیدن این حباب اینترنتی با حضور پرقدرت غول های موتور جستجو اکثر موتورهای جستجوی کوچکتر از صحنه بازار خارج شدند.
2006 میلادی – رقابت شدید گوگل و یاهو :
دنیای بازار دیجیتال در سال 2006 شاهد رقابتی شگفت انگیز بود. ترافیک موتورهای جستجو در یک ماه به حدود 6.4 ملیارد افزایش یافت. MSN مایکروسافت در حاشیه قرار گرفت وجستجوی زنده با رقابت گوگل و یاهو به اوج رسید.
با در نظر گرفتن فرصت ها ، گوگل شروع به توسعه و رشد کرد. گوگل خدماتی مانند AdWords را که تبلیغات سه خطی را در بالا یا سمت راست نتایج جستجو نشان می داد را معرفی کرد. همچنین AdSense یا هزینه برای هر کلیک تبلیغات را نیز ارائه داد.
در همان زمان گوگل متوجه ارزش تجزیه و تحلیل محتوای دریافت شده گردید و تصمیم به هدفمند نمودن تبلیغات نمود. در راستای همین حرکت گوگل به بزرگترین بازیگر دنیای کسب و کار تبدیل شد.
سال های 2000 تا 2010 در تاریخچه بازاریابی دیجیتال :
اولین کمپین بازاریابی اینترنتی توسط Universal Music انجام شد. آغاز به کار شبکه های اجتماعی مشهور و قدرتمندی چون لینکدین ، فیسبوک ، یوتیوب ، توئیتر.
خلاصه تحولات بازاریابی دیجیتال
سال | شرح تحول |
1990 | اولین استفاده از واژه بازاریابی دیجیتال |
1993 | اولین بنر قابل کلیک |
1994 | راه اندازی یاهو |
1996 | موتورهای جستجو و ابزارهای دیگری مانندHot Bot ,LookSmart و Alexa راه اندازی شدند |
1997 | اولین وب سایت رسانه های اجتماعی راه اندازی شد |
1998 | تولد گوگل |
2000 | ترکیدن حباب اینترنتی با حضور پرقدرت غول های موتور جستجو |
2001 | اولین کمپین بازاریابی موبایل |
2002 | راه اندازی لینکدین |
2003 | انتشار wordpress و راه اندازی myspace |
2004 | راه اندازی gmail |
2005 | راه اندازی YouTube |
2006 | راه اندازی Twitter |
2008 | راه اندازی Spotify |
2010 | راه اندازی WhatsApp |
2013 | خریداریtumblr توسط یاهو |
2014 | خریداری WhatsApp توسط فیسبوک |
2015 | افزایش ارزش پیش بینی ، تجهیز و تکنولوژی های پوشیدنی و بازاریابی محتوا |
ابزار بازاریابی دیجیتال و توضیح برخی از این ابزارها:
-
بهینه سازی موتور جستجو(SEO)
سئو مخفف عبارت Search Engine Optimization به معنی بهینه سازی برای موتورهای جستجو است. سئو مجموعه اقداماتی است که در جهت کسب رتبه های برتر در نتایج جستجو انجام می شود.
بیش از 200 پارامتر هنگام رتبه بندی وب سایت ها توسط موتورهای جستجو مورد ارزیابی قرار می گیرند . اصلی ترین وظیفه دیجیتال مارکتر برای سئو کردن سایت ، شناسایی این پارامترها و بهینه سازی وب سایت بر اساس آنهاست.
هنگامی که وب سایت شما در رتبه های اول نتایج جستجوی گوگل قرار داشته باشد کاربران زیادی از طریق جستجو در گوگل وارد وب سایت شما شده و از محصول / خدمات شما آگاه می شوند و احتمال خرید افزایش پیدا می کند.
در این صورت به جای محدود شدن به مشتریان قدیمی و کسانی که از طریق تبلیغات محیطی با شما آشنا شده اند ، می توانید در دسترس ملیون ها کاربر که از سراسر جهان به اینترنت دسترسی دارند قرار بگیرید.
چه کارهایی سئو است ؟
برای اینکه بدانیم به چه کارهایی سئو گفته می شود بهتر است ابتدا با وظایف اصلی موتورهای جستجو آشنا شویم.
موتورهای جستجو دو وظیفه اصلی بر عهده دارند :
الف) جستجو میان صفحات وب سایت ها و ثبت اطلاعات آنها
ب) نمایش بهترین نتایج به کاربر هنگام جستجوی یک عبارت خاص
موتورهای جستجو برای اینکه وظیفه اول خود را به درستی انجام دهند قوانین و استانداردهایی برای مدیران وب سایت ها تعریف کرده اند که بهتر است آنها را در وب سایتشان رعایت کنند.
هرچه این قوانین بیشتر رعایت شوند موتورهای جستجو امتیاز بالاتری برای آن وب سایت در نظر گرفته و احتمال اینکه وب سایت مورد نظر را در رتبه های بالاتری قرار دهند افزایش می یابد. البته قضیه به این سادگی هم نیست. اگر این امکان وجود داشت که صرفا با رعایت قوانین اعلام شده از سوی موتورهای جستجو به رتبه های اول برسیم، بسیاری از وب سایت ها در صفحه اول نتایج قرار داشتند در صورتی که صفحه نتایج گوگل فقط برای ده وب سایت جا دارد و مابقی وب سایت ها در صفحات بعدی نمایش داده می شوند.
سپس چگونه می توانیم به صفحه اول گوگل برسیم ؟ پاسخ این سوال ساده نیست باید دیجیتال مارکتینگ و به خصوص بخش سئو و بازاریابی محتوا را از ابعاد مختلف آموخت و عملا انجام داد ، آپدیت های الگوریتم گوگل و تغییراتش را پیگیری کرد تا به این هدف برسید.
چه کارهایی سئو نیست ؟
یک مدیر خوب دائما در حال کار بر روی وب سایت خود است تا بتواند با انتشار محتوای مفید ، تبلیغات ،بازاریابی آنلاین و … به جذب مخاطبان بیشتر و در نتیجه افزایش فروش بپردازد. اما سوالی که ممکن است برای شما پیش بیاید این است که : آیا به تمام فعالیت هایی که مدیر یک وبسایت بر روی سایت خود انجام می دهد تا بازدیدکنندگان بیشتری جذب کند سئو گفته می شود؟ قطعا خیر.
مدیر یک وب سایت ممکن است از روش های مختلفی برای جذب بازدیدکننده استفاده کند. ممکن است در وب سایت های مختلف تبلیغات کند با استفاده از ایمیل مارکتینگ سعی در جذب بازدیدکننده از طریق ارسال ایمیل به کاربران را داشته باشد و یا با استفاده از سرویس تبلیغات گوگل ، تبلیغات کلیکی خریداری کند. قطعا هیچ کدام از این موارد تاثیر مستقیمی بر روی سئوی وب سایت مورد نظر نخواهند داشت و تنها می توانند به افزایش بازدید کمک کنند.
در واقع سئو صرفا به اقداماتی گفته می شود که باعث جذب بازدید طبیعی از موتورهای جستجو شود. سایراقداماتی که برای جذب بازدیدکننده و افزایش فروش انجام می شود را می توان در دسته بندی سایر فعالیت های دیجیتال مارکتینگ قرار داد.
سئو فقط مختص به گوگل است؟
از آنجایی که گوگل محبوب ترین و پر استفاده ترین موتور جستجو در بیشتر کشورهای جهان از جمله ایران است معمولا مدیران وب سایت ها و همین طور متخصصان سئو تلاش می کنند وب سایتشان در رتبه های اول گوگل قرار بگیرد اما قطعا به این معنی نیست که سایر موتورهای جستجو بی اهمیت هستند.
-
تبلیغات گوگل اد(Google Ad words)
یکی از انواع تبلیغات دیجیتال، تبلیغات پرداخت به ازای کلیک است که به اختصارPPC گفته می شود. روشی برای جذب ترافیک است که در آن هر بار که روی آگهی کلیک شود باید هزینه ای به ناشر آگهی پرداخت شود. یکی از متداول ترین بسترهای تبلیغات پرداختی گوگل ادورز است.
-
بازاریابی ایمیلی(Email marketing)
ایمیل مارکتینگ یا بازاریابی ایمیلی یکی از ابزارهای مهم اطلاع رسانی است که اهداف مختلفی مثل ارسال پیام های هدفمند به مخاطبین هدف ، جذب مشتریان جدید ، حفظ رابطه با مشتریان قدیمی ، اطلاع رسانی از آخرین وضعیت کسب و کار و … را دنبال می کند.
محتوای پیام شما هم می تواند شامل تبلغات مستقیم ، تخفیف های جذاب ، افتتاح شعبه جدید، برگزاری دوره های تخصصی و… باشد. شما در هر مرحله از استراتژی های کسب و کار خود از جمله برندسازی ، وفادارسازی مشتریان، حفظ ، نگهداشت و رشد مشتری و تمام مراحلی که در کسب و کار شما وجود دارد می توانید از بازاریابی ایمیلی برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنید.
اولین کسی که از بازاریابی ایمیلی استفاده کرد و توانست برای 400 نفر از مشتریان سازمان خود (تجهیزات دیجیتالdec ) پیامی ارسال کند آقای گری توئرک بود که 41 سال پیش آن را ارسال کرد و توانست به فروش جدید 13 ملیون دلار دست پیدا کند که بعد از آن به او پدر اسپم دنیا هم لقب دادند اما خود آقای گری معتقد بود چون به صورت هدفمند پیام ها را برای مخاطبین خود ارسال کرده است باید او را پدر بازاریابی ایمیلی دنیا بنامیم.
بین سالهای 1900 تا 2000 Hotmail به عنوان اولین سرویس رایگان تحت وب فعالیت خود را آغاز کرد و باعث شد بازاریابان بتوانند از ظرفیت های بسیار آن برای فعالیت های تبلیغاتی و بازاریابی خود استفاده کنند و هزینه های بازاریابی خود را کاهش دهند.
از سال 2010 به بعد ارسال انبوده ایمیل، امکان ارزیابی محتواهای ارسال شده و ارزان بودن آن نسبت به برخی دیگر از ابزارهای بازاریابی باعث شد به آن توجه شود.
از سال 2013 کسب و کارها و افراد مختلف یاد گرفتند که چطور باید از این ابزار قدرتمند به صورت اصولی و حرفه ای استفاده کنند. اینکه محتواهایی را تولید و ارائه کنند که متناسب با نیاز مخاطبان باشد ، در زمان مناسبی برای آنها ارسال شود ، از طریق سیستم های یکپارچه محتواهای تولید شده را مدیریت کنند، از سیستمهای اتوماسیون بازاریابی استفاده کنند و بتوانند بازارهای خود و مشتریان را بخش بندی کنند و ده ها فعالیت دیگر را در چرخه ایمیل مارکتینگ انجام دهند.
- بازاریابی پیامکی (SMS Marketing)
- بازاریابی فکس(FAX Marketing)
- تبلیغات نمایشی (Display Ads)
- بازاریابی شبکه های اجتماعی(Social Media Marketing)
در حال حاضر شبکه های اجتماعی نقش چندگانه ای در زندگی مردم بازی می کنند. افراد زیادی از سراسر جهان برای یافتن پاسخ سوالات خود ، خرید و فروش اجناس گوناگون ، برقراری ارتباط با دوستان و آشنایان ، گذراندن اوقات فراغت یا یادگیری مهارت های جدید به سراغ شبکه های اجتماعی می روند و همین میزان تعامل زیاد ، شبکه های اجتماعی را به بستری مناسب برای معرفی محصولات و خدمات و برند کسب و کارها تبدیل کرده است.
توییتر ، لینکدین ، اینستاگرام ، تلگرام ، فیسبوک و یوتیوب نمونه هایی از شناخته شده ترین شبکه های اجتماعی درایران هستند.
کسی که کار دیجیتال مارکتینگ انجام می دهد یعنی یک دیجیتال مارکتر وظیفه دارد از میان شبکه های اجتماعی موجود بهترین ، مناسب ترین وپربازده ترین رسانه ها را برای فعالیت کسب و کار مورد نظر انتخاب کند.
اشتباهات رایج در بازاریابی شبکه های اجتماعی (Social Marketing):
-
داشتن پروفایل های متعدد در شبکه های اجتماعی به طور همزمان:
بیشتر کسب و کارهای بزرگ برای برندسازی خود از طریق بازاریابی شبکه های اجتماعی بر روی تعداد اندکی پروفایل در این شبکه ها تمرکز می کنند. برخی کسب و کارها بنا بر نوع محصولات و خدمات و مشتریانی که دارند نیاز دارند در شبکه های اجتماعی از جمله اینستاگرام حضور داشته باشند برخی دیگر که مخاطبانشان افراد حرفه ای و متخصص هستند باید درشبکه های اجتماعی چون لینکدین و توییتر فعالیت کنند. آن شبکه اجتماعی که قرار است درآن فعالیت کنیم باید درست و بر اساس دلیل انتخاب شود و باید در مقابل هزینه ریالی و زمانی که برای حضور در آن انجام می دهیم بیشترین بازگشت سرمایه را داشته باشد.
بنابراین به جای آنکه چندین صفحه در شبکه های اجتماعی مختلف به طور همزمان داشته باشید و به طور همزمان همه آنها را مدیریت کنید ، بهتر است بر روی یک یا دو صفحه فعالیت کنید و وقت بیشتری برای آنها بگذارید و در آن یکی دو شبکه اجتماعی حرفه ای فعالیت کنید تا اینکه در همه شبکه های اجتماعی باشید اما کمرنگ و پراکنده. چرا که یکی از مهمترین راز و رمزهای موفقیت در بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی حضور مستمر و یکپارچه است.
پس بررسی کنید که بر اساس نوع محصول و خدمات شما مشتریان و مخاطبان هدف شما بیشتر در کدام یک از شبکه های اجتماعی فعال هستند و در طول روز وقتی پای گوشی و لب تاب هستند در کدام شبکه اجتماعی وقت صرف می کنند ، این همان شبکه ای است که باید برای حضور در آن وقت ، پول و خلاقیت صرف کنید.
-
جدی نگرفتن کامنتهای منفی وانتقادهای کاربران شبکه های اجتماعی :
کامنتهای منفی در کنار کامنتهای مثبت بیانگر این هستند که مشتری از محصول و خدمات ما چه انتظاری دارد و کدامیک از انتظارات آنها را با فعالیت های فعلی خود نتوانستیم برآورده کنیم در واقع کامنت های منفی فاصله بین اقدامات ما و خواست مشتریان را نشان می دهد که قطعا برای پر کردن آن باید چاره ای اندیشید. کاربران شبکه های اجتماعی کامنت های منفی دیگران را می خوانند و شاهد نحوه برخورد ما به عنوان صاحب یک کسب و کار با سایر مشتریان هستند .نحوه برخورد ما به مشتریان نشان می دهد که چقدر برای آنها ارزش قائلیم یا بالعکس به نظرات و بازخوردهای آنها بی اعتنا هستیم. اگر خواهان رشد کسب و کار خود هستید حتی یک کامنت منفی را نادیده نگیرید.
-
ارسال مطالب مشابه در شبکه های اجتماعی :
اگر در شبکه های اجتماعی مختلفی که فعالیت دارید مطالب یکسان و تکراری به اشتراک بگذارید و به طور کلی محتوای شما یکنواخت و خسته کننده باشد این حس را به مشتریان و مخاطبان خود انتقال می دهید که حرفی برای گفتن ندارید.
جذاب و خلاقانه بودن محتوای شما اهمیت فوق العاده ای دارد. اگر استراتژی مشخصی برای بازاریابی خود در شبکه های اجتماعی داشته باشید کمک می کند تا محتوای شما مسیر مشخصی را برای رسیدن به اهداف مشخص طی کند و مخاطب هم این سیر مشخص را متوجه می شود و خسته و دلزده نخواهد شد.
-
ارسال مطالب بسیار زیاد در بازه زمانی کوتاه :
اگر در زمان کوتاهی پشت سر هم مطالب مختلفی ارسال کنید موجب نارضایتی و کلافگی مخاطب خواهید شد. این اشتباه باعث می شود بازدیدکنندگان از روی مطلب شما رد شوند و توجه آنها را از دست دهید احتمال زیادی دارد افراد وقتی می بینند هر بار به عنوان مثال اینستاگرام را باز می کنند دائما صبح ظهر شب نام برند شما و مطالب شما را می بینند شما را آنفالو کنند. تصور کنید در دنیای حقیقی بیش از اندازه به کسی پیام دهید و حالش را دائم بپرسید قطعا باعث دلزدگی می شود و حسن شهرت شما را به خطر می اندازد ، ارسال مطالب بسیار زیاد و پشت سر هم در شبکه های اجتماعی نیز همین حالت را ایجاد می کند. پس کم گوی و گزیده گوی چون در …. تا ز اندک تو جهان شود پرررر… .
-
تحلیل نکردن آمار و نتایج شبکه های اجتماعی :
اگر نتیجه محتوا و حضور خود را در شبکه های اجتماعی آنالیز نمی کنید باید بگویم در حال وقت تلف کردن هستید . صرف حضور شما در شبکه های اجتماعی کمکی به شما نمی کند بلکه این آمار و اطلاعاتی که از آنالیز و تحلیل بازخورد مشتریان و مخاطبان به دست می آورید مهم است . اصلا هدف شما از حضور در شبکه های اجتماعی رسیدن به این امار و اطلاعات است برای آنکه این اطلاعات به شما کمک می کند تا سلیقه مخاطب خود را بهتر بشناسید، فعالیت رقبا را بررسی و پایش کنید ، در جریان نوآوری های جدید قرار بگیرید ، محصولات و خدمات و برند خودتان را در بازه های زمانی مطلوب به مخاطب یادآوری کنید ، وفاداری و دلبستگی مخاطب به محصول و خدماتتان را جلب کنید و اینها همگی در گرو تحلیل آماری کیفیت حضورتان در شبکه های اجتماعی است پس زرنگ باش و پیج خودت رو تحلیل کن.
این آمار و اطلاعات کمک می کند هر جا که لازم است استراتژی بازاریابی خود را بازبینی کنید. ممکن است لایک و فالور بسیار داشته باشید اما نرخ تبدیل این اعداد و ارقام به مشتری کم باشد یعنی محتوای شما دیده و شنیده و لایک شود اما به فروش منجر نشود این یعنی به هدف اساسی خود نرسیده اید و نشان می دهد وقت آن رسیده که استراتژی خود را تغییر دهید.
- رپورتاژ خبری(Advertorial)
- بازاریابی محتوا(Content Marketing)
بازاریابی محتوا یک تکنیک بازاریابی برای تولید و توزیع محتوایی ارزشمند و دقیق است تا بتوانید مخاطبان مشخصی را جذب کنید با این هدف که مشتریان سودآوری برای کسب و کار شما شوند.
یکی از مفاهیم پایه ای در بازاریابی محتوا ” استراتژی محتوا” است. استراتژی محتوا بخشی از برنامه بازاریابی است که به مدیریت رسانه هایی که دارید ( نوشتاری، تصویری، ویدئویی ، قابل دانلود و … ) مربوط است.
برای اینکه استراتژی محتوای خود را تدوین کنیم باید به این سوالات پاسخ دهیم:
- برای چه کسی محتوا تولید می کنید؟
- محتوای شما قرار است چه مشکلی را برای مخاطبان هدف حل کند؟
- روی چه فرمت هایی از محتوا تمرکز می کنید؟
- محتوا در چه کانال هایی منتشر می شود؟
داشتن” استراتژی محتوا” چه ضرورتی دارد؟
بازاریابی محتوا به کسب و کارها کمک می کند ترافیک قابل اعتماد و مقرون به صرفه ای را به سمت وب سایت خود هدایت کنند.
از هر ابزاری که در بازاریابی دیجیتال استفاده می کنید باید محتوا را در نظر بگیرید. بازاریابی محتوا یعنی شناخت روش ها و تکنیک های توزیع محتوا را باید جزء اصول کاری خود قرار دهید. محتوایی که نوشته شود ولی در جایی نشر نشود و کسی نبیند چه ارزشی دارد؟
در فروش و بازاریابی مفهومی داریم به نام قیف فروش . این مفهوم می گوید افراد ومشتریان بالقوه شما برای اینکه به مرحله خرید برسند و مشتریان بافعل شما بشوند یک سری مراحل را طی می کنند مثلا یک بخش مهم این قیف آگاهی از برند و محصولات و خدمات شماست . یک بخش مهم دیگر از قیف فروش جذب لید می باشد لید یعنی افرادی که علاقه یا نیاز به خرید محصول یا خدمات شما دارند ولی هنوز مشتری شما نیستند. بازاریابی محتوا اگر با یک استراتژی مشخص ادامه یابد باعث می شود به مرور زمان لیدهای جدیدی برای شما فراهم شود.
یک منبع ترافیک یا لید قابل اعتماد که از طریق محتواهای بادوام شما به سمت سایت شما می آیند این امکان را برای شما فراهم می کنند که آن را با سایر تکنیک های بازاریابی مثل تبلیغات شبکه های اجتماعی ، تلفیق کنید تا به فروش محصولات و خدمات و سودآوری برسید.
محتوا علاوه بر اینکه لید برای شما فراهم می کند از طریق آن می توانید به مشتریان خود آموزش دهید وآنها را نسبت به برند خود آگاه کنید.
در بازاریابی محتوا این نکات را مد نظر داشته باشید :
- از تولید محتوای نامربوط و غیرضروری خودداری کنید
- به دنبال مطالبی باشید که کاربران را به طور همیشگی با خود درگیر می کند
- کسب و کارهای کوچک با محتوا ، تقریبا 126 درصد بیشتر از همکاران خود که محتوایی در سایت یا شبکه های خود قرار نمی دهند ، کاربر جذب می کنند.
- هر نوع کسب و کاری دارید و در بستر اینترنت و فضای دیجیتال فعالیت می کنید محتوا مهم ترین و ارزان ترین روش برای گسترش فعالیت شماست.
- قبل از اینکه شروع به نوشتن در هر حوزه ای کنید ، اطلاعات و دانش خودرا در آن زمینه افزایش دهید.
- هیچ وقت در نوشتن محتوا عجله نکنید
- بازاریابی درونگرا(Inbound Marketing)
بازاریابی درونگرا به استفاده از روش های بازاریابی اشاره دارد که مدیران بازاریابی با کمک آن ها به جذب ، تعامل و سرگرم کردن مشتری در هر مرحله از تعامل با مشتری خود می پردازند. شما می توانید از هر تاکتیک بازاریابی آنلاین که در این مقاله به آنها اشاره کردیم استفاده کنید و از طریق آنها تجربه مناسبی برای مشتریان خود ایجاد کنید.
مثل شخصیت درونگرا و برونگرا که در روانشناسی می گوییم بازاریابی درونگرا هم در مقابل خود بازاریابی برونگرا را دارد. اصطلاحات مختلفی برای این نوع بازاریابی مطرح می کنند از جمله اینکه به بازاریابی درونگرا بازاریابی کششیPull هم گفته می شود و به بازاریابی برونگرا بازاریابی فشاریPush هم گفته می شود. این دو اصطلاح اخیر معنای این نوع بازاریابی ها را بهتر نشان می دهد. این دو نوع بازاریابی هر دو زیر چتر بازاریابی دیجیتال هستند. تاکتیک های بازاریابی درونگرا با هدف نمایش مستقیم پیام به بیشترین تعداد افراد ممکن در فضای آنلاین پیگیری می شوند، فارغ از اینکه این پیام با علایق ونیازهای مخاطبان مربوط باشد یا آنها تمایلی به دیدن آن داشته باشند.
یکی از ساده ترین و قدرتمندترین دارایی های دیجیتال مارکتینگ درونگرا ، وبلاگ ها هستند، ابزارهایی که به وب سایت سازمان فرصت سرمایه گذاری بر کلیدواژه هایی را می دهند که مشتریان در جستجوی آنها هستند.
برخی مثالهای بازاریابی درونگرا در مقابل بازاریابی سنتی :
- بازاریابی ویدئویی در مقابل تبلیغات تلوزیونی
- خبرنامه های ایمیلی در برابر ارسال ایمیل های مزاحم(اسپم)
- اینفلوئنسر مارکتینگ(Influencer Marketing)
اینفلوئنسر یعنی یک شخص اثرگذار. کسی که از راه کانال های دیجیتالی خود شامل پیج اینستاگرام ، کانال یوتیوپ ، صفحه لینکدین یا هر کانال و شبکه اجتماعی دیگری به دلیل داشتن فالورهای زیاد ، نفوذ یا وجهه اجتماعی دارد. وقتی حرف می زند مخاطبانش گوش می دهند به پیشنهاداتش توجه می کنند و به آن عمل می کنند دنباله رو او هستند بنابراین اگر یک محصولی یا برندی را معرفی کند به آن اعتماد کرده و از آن کسب و کار خرید می کنند.
بازاریابی اینفلوئنسرها یا همان اینفلوئنسر مارکتینگ یکی از جدیدترین ابزارهای بازاریابی است که کسب و کارهای بسیاری از استفاده از آن نتیجه گرفته اند.
اینفلوئنسر به هر کسی که بلاگ ، ولاگ یا پروفایل اینستاگرام دارد اطلاق می شود.
چرا دیجیتال مارکترها از اینفلوئنسرها برای معرفی محصولات و خدمات خود کمک می گیرند:
-
اینفلوئنسرها اعتماد فالورهای خود را به دست آورده اند:
احتمال خرید محصولی که توسط شخص معتمد توصیه شده است بسیار بیشتر است. یک اینفلوئنسر اعتماد فالورهای خود را به دست آورده و همین نکته باعث می شود آنها افراد مناسبی برای تبلیغ محصول و خدمات شما باشند.
-
اینفلوئنسرها امکان دسترسی به مخاطب هدف را در اختیار کسب و کارها قرار می دهند:
معرفی محصول و خدمات یک کسب و کار به یک گروه محدود از مخاطبانی که مشتریان هدف شما هستند بسیار موثرتر از بمباران تبلیغاتی برای گروه وسیعی از مخاطبان است که لزوما مشتری هدف محصول یا خدمات شما نیستند و محصول و خدمات شما دغدغه آنها نیست.
-
ارزان تر از انواع دیگر تبلیغات:
اینفلوئنسرها به شرط آنکه سراغ ستاره های سینما ، ورزشکاران ملی و امثال آنها نروید و هدفتان کمک گرفتن از یک اینفلوئنسر معمولی باشد با توجه به اینکه پست و استوری این افراد را هزاران نفر می بینند ، با هزینه ای کمتر ازهزینه برخی تبلیغات مثل نصب بیلبوردها برای شما تبلیغ می کنند.
- تقویت سئو : وقتی اینفلوئنسرها لینک سایت شما را به فالورهای خود معرفی می کنند تعدادافراد زیادی وارد لینک شده در نتیجه اعتبار دامنه و صفحه شما تقویت می شود که به نوبه خود باعث بهبود سئوی سایت شما خواهد شد.
- بازاریابی از طریق همکاری در فروش(Affiliate Marketing)
- کتاب های الکترونیک (E-Book)
- بازاریابی بازی های رایانه ای (Video games Marketing)
ویدئو مارکتینگ:
استفاده از بازاریابی ویدئویی درسالهای اخیر به طور قابل توجهی افزایش یافته است زیرا تماشای یک ویدئو برای افراد راحت تر از خواندن مطلب است و زمان کمتری می گیرد بنابراین به عنوان موثرترین روش برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات ، درگیر کردن مخاطبان و توسعه عملکرد بینندگان پذیرفته شده است.
ویدئوی آنلاین به بهینه سازی رتبه وب سایت شما در موتور جستجو کمک می کند. وقتی مشتریان زمان بیشتری را در وب سایتتان به تماشای ویدئومی گذرانند رتبه بندی شما در موتور جستجو افزایش می یابد.
ویدئو می تواند برند شما را به طور کامل توضیح دهد و آن را به تصویر کشیده و احساسی در آن به وجود بیاورد و داستان کامل برند شما را در قالبی بسیار قدرتمند و به یادماندنی بیان کند.
چرا ویدئو مارکتینگ ابزار قدرتمندی است ؟ چون در کمتر از سی ثانیه مشتری می تواند اطلاعات مورد نیازش در مورد برند شما را از طریق یک ویدئوی جذاب و خوب دریافت کند.
یک نکته مهم درباره استفاده از ابزار ویدئو مارکتینگ لزوم کوتاه بودن آن است. در بستر آنلاین شبکه های اجتماعی ، کاربران با تعاملات سریع و کوتاه در ارتباط هستند ویدئوهای با فرمت کوتاه و مثلا زیر ده ثانیه به راحتی در فضای آنلاین به اشتراک گذاشته می شوند و بین افراد به سرعت پخش می شوند. زمان کم این ویدئوها آنها را برای اشتراک گذاری در توئیتر و اینستاگرام مناسب می کند. مشتریان می توانند با اسکرول کردن صفحه نمایش ویدئو را ببینند و پیام بصری آن را به سرعت دریافت کنند.